نگارش نهم -

....

نگارش نهم.

انشا درمورد موش آزمایشگاهی طنز و غیر طنز بگین فقط گوگل نباشهه

جواب ها

جواب معرکه

از هوش مصنوعیه انیدوارم به دردت بخوره زندگی من، یک موش آزمایشگاهی، شاید از بیرون جالب به نظر برسد، اما اگر جای من باشید، می‌فهمید که اینجا بیشتر شبیه یک بازی ویدئویی است که نمی‌دانید مرحله بعد چه اتفاقی می‌افتد. من در یک قفس شیشه‌ای کوچک زندگی می‌کنم، جایی که همیشه بوی مواد شیمیایی و دستکش‌های لاستیکی می‌آید. صبح‌ها وقتی چراغ‌های آزمایشگاه روشن می‌شود، می‌دانم که قرار است دانشمندان با لباس‌های سفید بلند و ماسک‌هایشان سراغم بیایند. آنها همیشه لبخند می‌زنند، ولی من مطمئنم پشت آن ماسک‌ها نقشه‌های بزرگی برای من دارند. یک روز، مرا از قفسم بیرون آوردند و به یک میز سرد و فلزی بردند. یک قطره از مایعی که رنگش شبیه روغن ماشین بود، به بدنم تزریق کردند. گفتند که این برای یک داروی جدید است. بعد منتظر شدند. چشم‌هایشان به من دوخته شده بود، انگار می‌خواستند بفهمند من قرار است چه واکنشی نشان بدهم. خب، اتفاق خاصی نیفتاد، فقط کمی خواب‌آلود شدم. اما دفعه بعد، یک چیزی روی من اسپری کردند که باعث شد موهایم به شکلی عجیب صاف شود، انگار یک سشوار حرفه‌ای روی بدنم کار کرده باشد! البته بعضی از آزمایش‌ها ترسناک نیستند. مثلاً یک بار به من غذایی دادند که طعمش از هر چیزی که قبلاً خورده بودم بهتر بود. بعدها فهمیدم این غذا حاوی مکملی است که برای تقویت انسان‌ها طراحی شده بود. اگرچه برای من فقط یک وعده خوشمزه بود، ولی برای آنها یک کشف علمی بزرگ به حساب می‌آمد. حالا که بیشتر فکر می‌کنم، زندگی من پر از لحظات عادی و عجیب است. گاهی حس می‌کنم نقش مهمی در دنیای انسان‌ها دارم، چون آزمایش‌هایی که روی من انجام می‌شود، شاید روزی به نجات جان انسان‌ها کمک کند. اما از طرف دیگر، نمی‌توانم انکار کنم که دلم برای دویدن آزادانه در طبیعت تنگ شده است. من فقط یک موش هستم، اما امید دارم که این آزمایش‌ها نتیجه‌ای داشته باشند که ارزش روزهای سخت من را داشته باشد. شاید یک روز، انسان‌ها به جای ما از روش‌های دیگری برای تحقیقاتشان استفاده کنند، و آن روز، من و دوستانم می‌توانیم باز هم آزادانه در دنیای خودمان زندگی کنیم.

سوالات مشابه